جدول جو
جدول جو

معنی هبط حق - جستجوی لغت در جدول جو

هبط حق
(هََ حَ)
نامی است که مروان حمار آخرین خلیفۀ اموی به قحطبه بن شبیب سردار عرب داده بود. (حبیب السیر ج 2 ص 198). این نام تصحیفی از اسم اصلی وی یعنی قحطبه است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ / حَق ق)
حق ناشناس:
این چنین سنگدل و بی حق و بی حرمت جفت
شاه مسعود مبیناد و میفتاد از راه.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
تصویری از آب حق
تصویر آب حق
عنایت الهی رحمت خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هو حق
تصویر هو حق
او (خدا) حق است (ذکر متعارف درویشان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بر حق
تصویر بر حق
غباد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به حق
تصویر به حق
به سزا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از به حق
تصویر به حق
إلى اليمين
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از به حق
تصویر به حق
Justifiably
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به حق
تصویر به حق
de manière justifiable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از به حق
تصویر به حق
uzasadniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از به حق
تصویر به حق
בצדק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از به حق
تصویر به حق
оправданно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به حق
تصویر به حق
جائز طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از به حق
تصویر به حق
যুক্তিযুক্তভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از به حق
تصویر به حق
kwa haki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از به حق
تصویر به حق
haklı bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از به حق
تصویر به حق
정당하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از به حق
تصویر به حق
正当化されて
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از به حق
تصویر به حق
उचित रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از به حق
تصویر به حق
有正当理由地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از به حق
تصویر به حق
dengan alasan yang sah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از به حق
تصویر به حق
อย่างสมเหตุสมผล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از به حق
تصویر به حق
berechtigterweise
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به حق
تصویر به حق
виправдано
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از به حق
تصویر به حق
justificadamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از به حق
تصویر به حق
giustificatamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از به حق
تصویر به حق
justificadamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از به حق
تصویر به حق
gerechtvaardigd
دیکشنری فارسی به هلندی